امروز خانه دل، نور و ضیا ندارد
جایی که دوست نَبوَد، آنجا صفا ندارد.
دزدان به خانهی دل، هر جا گرفته منزل
وان میر صدر محفل، در خانه جا ندارد
یوسف که پیش حسنش خوبان بها ندارد
از کید و مکر اخوان قدر و بها ندارد
ای خسروی ماهرویان، وی قبله نکویان
دریاب عاجزی را، کو دست و پا ندارد
از ما خطا و لغزش، از تُست عفو بخشش
سلطان به زیر دستان، جز این روا ندارد
شاها فقیر کویت، سوزد در آرزویت
جز دیده به رویت، چشم عطا ندارد
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت محفوظ است.